+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۴ ق.ظ توسط Behtarin
|
«آرامش کائنات در قلب من» خداوندا بخاطر تمام مهربانی هایت،به خاطر همه صبوریت،به خاطر بخششت سپاس. اگر روزی در اوج اضطرار و درماندگی باشم ماوای من تو هستی.کافی است چند لحظه در حضور تو قرار بگیرم و آن وقت است که همه آرامش کاینات را به قلبم سرازیر می کنی، مرا پر می کنی از حضور خود . خداوندا سپاس،سپاس که می توانم با تو سخن بگویم،سپاس که در هر کوچه ای که گم شوم راهم به شاهراه محبت تو ختم می شود. در مسیر تو قرار می گیرم و هم کلام می شوم با فرشتگانت . خداوندا سپاس ، به خاطر تمام لحظاتی که دستم را از دستت رها کرده و سرگردان شده بودم اما تو مرا فراخواندی و از بین همه تاریکی ها مهرت را حس کردم و دوباره دستانم را در دستانت قرار دادم.
خداوندا سپاس، این لحظه را سپاس
قبل ازاینکه بخواهی درمورد من وزندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش ودر راه من قدم بزن.از خیابانها کوهها ودشتهایی گذرکن که من کردم.اشکهایی را بریز که من ریختم.روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم.دوباره ودوباره برپاخیز ومجددا در همان راه سخت قدم بزن همان طور که من انجام داده ام...بعد آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی.